سخته؟

ساخت وبلاگ
متن مکتوب قبل از هر چیز دیگری، برای خود نویسنده آن کلمات یک کشف و اتفاق است. نوشتن به ذهن نظم می‌دهد. مطالبی که به شیوه گفتاری بیان می‌شوند، انرژی و اهمیت خود را فقط از استدلال پشت کلمات نمی‌گیرند... ولی همان کلمات را اگر از روی کاغذ بیاوریم، وضع فرق می‌کند. دیگر خبری از عوامل بیرونی نیست. کلمه، خودش است و خودش. متن باید به تنهایی گویا و رسا باشد. برای همین است که نوشته مکتوب، منطقی‌تر از آب در می‌آید. فرصت نوشتن به خود نویسنده این امکان را می‌دهد تا بهتر فکر کند؛ از صحت چیزی که می‌گوید و می‌خواهد، مطمئن شود یا برعکس، ایرادهای فکرش را بفهمد و برایشان راه حلی سراغ کند. از آن طرف خواننده هم به وقت خواندن با خود استدلالِ محض مواجه است، فارغ از گوینده‌اش و حسی که نسبت به او دارد. پ.ن: از معدود کتاب هایی که انتخاب متنش خیلی سخت بود، از بس تیکه های خوب برای انتخاب داشت. پ.ن۲: کلا نوشتن رو دوست دارم، خیلی زیاد. ارتباط نوشتاری رو هم. یکی از دلایلش این یه تیکه ی کتاب هست. پ.ن۳: یه جایی از کتاب درباره ی کیهان بچه ها میگه، و من یاد خاطرات کودکیم افتادم... خیلی حس مشترک با این کتاب داشتم. * «کیهان بچه ها بود که خشت اول را گذاشت و برای اولین بار مزه ی داستان خواندن را به ما نشان داد». مزه ای که هنوز هم زیر زبان نسل من مانده و حتی آوردن اسم «کیهان بچه ها» دهان ها را شیرین می‌کند. *  آخی... #آداب_کتاب_خواری#احسان_رضایی #انتشارات_جام_جم #معرفی_کتاب #کتاب ۰ ۰ ۰۲/۰۶/۲۶ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 20:56

الهی به امید تو...ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم، تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً" و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بودو خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.و حرف هایی هست برای نگفتن،حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.حرف های بی قرار و طاقت فرساکه همچون زبانه های بی تاب آتشند.کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.اینان در جستجوی مخاطب خویشند.اگر یافتند آرام می گیرندو اگر نیافتند...روح را از درون به آتش می کشند.وبلاگ قبلیمrahibesoyenor.blogfa.com سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 52 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1402 ساعت: 20:56

حرف‌هایش شیرین‌تر از حلوا بود و باطراوت‌ تر از نسیم صبحدم. سخنش به واژه‌ها جان می‌بخشید و به معانی روح، از ساحل هدایت می‌گفت و کشتی نجات این حقیقت گوارا در اعماق خویش اما طعم گس حوادثی تلخ را آشکار می‌ساخت. طوفانی سهمگین، اتفاقاتی شوم و سیل بنیان‌کن که ایمان‌های ضعیف رو از ریشه می‌کند و رشد نایافته ها را با خود می‌برد. اهل معنا که تعداد ایشان از انگشتای دست هم تجاوز نمی‌کرد خوب فهمیدن معنی حرف پیامبر را وقتی‌که گفت مثل اهل‌بیتم در میان شما مانند کشتی نوح است که هرکه سوار شد نجات یافت و هر که جا ماند غرق گردید پ.ن: کتاب، خرده روایت های داستانی و مستند هست مربوط به دوران صدر اسلام در رابطه با امیرالمومنین  #مسیح_اسلام #علی_قهرمانی #حضرت_علی ع #معرفی_کتاب #نشر_جمکران ۰ ۰ ۰۲/۰۶/۱۸ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 53 تاريخ : دوشنبه 20 شهريور 1402 ساعت: 14:40

«... از بس توی گوشمان خوانده بودند که عصبی و عقب‌مانده هستیم، داشت باورمان می‌شد؛ اما به وقت کرونا، نه به فروشگاهی حمله کردیم، نه حرمت کسی را شکستیم و نه به دارو‌ها و وسایل بهداشتی بقیه کشور‌ها چشم طمع دوختیم. به جای همه این‌ها رفتیم پای کار. یکی برای تولید ماسک داوطلب شد، یکی برای ضدعفونی معابر. پرستار‌ها هم رفتند توی دهان شیر تا مردمشان را نجات دهند. حتی برای حفظ حرمت اموات کرونایی، عده‌ای داوطلب شدند، پیه همه چیز را به تنشان مالیدند و رفتند توی غسالخانه. انگار حال‌و‌هوای دهه شصت را از پستوی تاریخ درآورده بودند تا یک بار دیگر تکرار شود. اگر خبراین فداکاری‌ها کنار تخت بیمارستان‌ها، کنج کارگاه‌های تولید ماسک، کف خیابان‌ها یا روی سنگ غسالخانه‌ها جا می‌ماند و فراموش می‌شد، برخی رسانه‌ها بدون هیچ دست‌اندازی ذهن مخاطب‌هایشان را عاریه می‌گرفتند و همه چیز را تحریف می‌کردند. در این بمباران خبری و تحریف وقت و بی‌وقت حقایق، ثبت و نشر خاطرات نیرو‌های جهادی می‌توانست مثل شلیک منور، راه و بی‌راه را از هم جدا کند. این شد که به سراغ تیم غسالخانه شیراز رفتیم و پای صحبت‌های آن‌ها نشستیم تا خاطراتشان را در قالب کتاب پیش رو منتشر کنیم...» پ.ن: یکی از قشنگ ترین تجربه های زندگیم، شنیدن و جمع کردن این نوع خاطرات از کادر درمان بود. واقعا اون لحظه ها حس غرور و افتخار به بودن همچین آدم هایی،وصف نشدنی بود. #هفت_خان_شستن#انتشارات_راهیار #محمد_جواد_رحیمی #معرفی_کتاب #کرونا ۰ ۰ ۰۲/۰۶/۱۸ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 20 شهريور 1402 ساعت: 14:40

میشه طوری انتخاب کرد که نمره‌ت بالاتر از ۲۰ هم بشه! گاهی ممکنه بگی می خوام فلان اتفاق بیفته… اما خبر نداری که اون اتفاق اصلا به صلاحت نیست…‍! شاید هم زرنگ باشی و اتفاق ها رو نخوای! بلکه صلاحت رو انتخاب کنی و بخوای تو هر اتفاقی که هست… اما حاج قاسم نه اون طوری زندگی کرد نه این طوری! حاج قاسم با اخلاص زندگی کرد. به قول حضرت مادر… کسی که خودش رو برای خدا خالص کنه مصلحتش رو نه، بلکه بهتر و بالاتر از مصلحتش رو نصیبش می کنه! می دونی بالاتر از ۲۰ یعنی چی؟ ببین می تونی تصورش کنی؟! ببین… حاج قاسم رو ببین!!! حرم حضرت معصومه جشن نابودی داعش بود، حاج قاسم هم سخنران؛ تا فهمید قراره ازش تقدیر کنند، نرفت…! پ.ن: برای رسیدن به یک زندگی لذت بخش، این کتاب باب میل شماست #کتاب_نوجوان #قدرت_پنهان_من #نمکتاب #انتشارات_عهد_مانا #معرفی_کتاب ۱ ۰ ۰۲/۰۶/۱۸ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 49 تاريخ : دوشنبه 20 شهريور 1402 ساعت: 14:40

الهی به امید تو...ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم، تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً" و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بودو خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.و حرف هایی هست برای نگفتن،حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.حرف های بی قرار و طاقت فرساکه همچون زبانه های بی تاب آتشند.کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.اینان در جستجوی مخاطب خویشند.اگر یافتند آرام می گیرندو اگر نیافتند...روح را از درون به آتش می کشند.وبلاگ قبلیمrahibesoyenor.blogfa.com سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 46 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 18:27

الهی به امید تو...ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم، تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً" و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بودو خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.و حرف هایی هست برای نگفتن،حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.حرف های بی قرار و طاقت فرساکه همچون زبانه های بی تاب آتشند.کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.اینان در جستجوی مخاطب خویشند.اگر یافتند آرام می گیرندو اگر نیافتند...روح را از درون به آتش می کشند.وبلاگ قبلیمrahibesoyenor.blogfa.com سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 49 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1402 ساعت: 18:27

یکی از دوستان تعریف میکرد چند وقت قبل، دخترش اصرار پشت اصرار که بریم مشهد، دوست ماهم چشماش قلبی ❤️ شده که به به چه بچه ی امام رضا ع دوستی؛ که بعدش دخترش گفته بریم موج های آبی! مشهد... من می شناسم کسانی که به خاطر جوانب سفر مشهد و اصرار بچه ها برای حضور در محیط ییلاقی و تفریحات آبی و... (به خاطر تبلیغات گسترده) شاید فقط یکی دو بار برن حرم. بد نیست که مشهد رو با تفریحاتش بخوایم تبلیغ کنیم؟ متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. ۱ ۰ ۰۲/۰۶/۰۶ راهی به سوی نور سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 54 تاريخ : شنبه 11 شهريور 1402 ساعت: 0:21